حتما بسیار شنیدهاید که "کار دنیا بر عکس است" و ضرب المثلهای بسیاری در تأیید این مطلب به گوشتان خورده است؛ مثلا " مار از پونه بدش میآید..." یا " هر چه میدویم نمیرسیم" ...
به این مفهوم که تلاش افراطی برای رسیدن به خواستهها یا اجتناب از چیزهای آزارنده معمولا با مانع مواجه میشود. مثلا کسی که بیش از حد نگران وضعیت تندرستی خویش است و بیش از اندازه از خود مراقبت میکند، دچار بیماری میشود و کسی که تمایل شدید به جذب موقعیتهای اجتماعی دارد، در میان هزاران انسان، تنها میماند و مانند این...
چرا و چگونه این بن بست و ناکامی در مسیر انسان قرار میگیرد؟ ...
یکی از نظریههای مطرح در معناگرایی، "قصدیت مفرط" است که به همین نکته اشاره دارد، بر اساس این دیدگاه، خواست و تمنای افراطی و خارج از اعتدال نه تنها انسان را از جنبههای فیزیولوژیکی در دستیابی به خواسته خود، ناکارآمد میسازد، بلکه به دنبال تأثیرات محیطی منفی، گویی سوژه را از دست انسان فراری میدهد!
از این رو شرط اول، آگاهی از خواست خود و ابراز آن و بعد از آن تدبیر و برنامه ریزی برای رسیدن به آن و پرهیز از تلاش های افراطی و بیمارگونه میباشد، خواسته را به کیهان بسپاریم و در راستای هدف یا خواسته صبورانه گام برداریم که " باید! خوراک شیطان است" و " آرزو، تنها کسی را میشناسد که برایش شکیباست" و به قول حضرت مولانا در مثنوی شریف:
صبر آرد آرزو را نه شتاب صبر کن، الله اعلم بالصواب
ناهید مهروش
:: بازدید از این مطلب : 233
|
امتیاز مطلب : 70
|
تعداد امتیازدهندگان : 14
|
مجموع امتیاز : 14